فریاد سکوت
امشب فستیوال 97 سالگیت.. رقصیدیم.. وچه ناز.. ...باور سالخوردگیت.. در ذهنم سالهایم را خورده.. دیگر بعد از تو به سلامتی نبودنت چه بخوریم؟ تو عینکی نشده بودی کور شده بودی.. تو مرا و هیچ کس دیگر را نمی شناسی..! پله ها کجایند؟ما فاتحان تمام خوبی و خوشی ها هستیم..!! ما در نبودنت هم می رقصیم..می خندیم و فحش های رکیک تر از قبل می دهیم!! "تورا که بیش از یکبار نمی شد از دست داد!
نوشته شده در جمعه 89/11/1ساعت
11:19 صبح توسط فریاد سکوت نظرات ( ) | |
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |